• وبلاگ : بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي
  • يادداشت : چوب زدن بر اب
  • نظرات : 4 خصوصي ، 45 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    آه اي زندگي منم که هنوز
    با همه پوچي از تو لبريزم
    نه به فکرم که رشته پاره کنم
    نه بر آنم که از تو بگريزم
    همه ذرات جسم خکي من
    از تو اي شعر گرم در سوزند
    آسمانهاي صاف را مانند
    که لبالب ز باده ي روزند
    با هزاران جوانه ميخواند
    بوته نسترن سرود ترا
    هر نسيمي که مي وزد در باغ
    مي رساند به او درود ترا
    من ترا در تو جستجو کردم
    نه در آن خوابهاي رويايي
    در دو دست تو سخت کاويدم
    پر شدم پر شدم ز زيبايي
    پر شدم از ترانه هاي سياه
    پر شدم از ترانه هاي سپيد
    از هزاران شراره هاي نياز
    از هزاران جرقه هاي اميد
    حيف از آن روزها که من با خشم
    به تو چون دشمني نظر کردم
    پوچ پنداشتم فريب ترا
    ز تو ماندم ترا هدر کردم
    غافل از آنکه تو به جايي و من
    همچو آبي روان که در گذرم
    گمشده در غبار شون زوال
    ره تاريک مرگ مي سپرم
    آه اي زندگي من اينه ام
    از تو چشمم پر از نگاه شود
    ورنه گر مرگ بنگرد در من
    روي اينه ام سياه شود
    عاشقم عاشق ستاره صبح
    عاشق ابرهاي سرگردان
    عاشق روزهاي باراني
    عاشق هر چه نام توست بر آن
    مي مکم با وجود تشنه خويش
    خون سوزان لحظه هاي ترا
    آنچنان از تو کام ميگيرم