سلام
دستتون درد نكنه عالي بود. من تازه با بلاگتون آشنا شدم موفق باشيد
به روز كرديد قابلم بدونيد
با خدا و موفق باشيد
يا هو
خييييييييييييييييييييييييييييييلي قشنگ بود
سلام بيتا جون
خسته نباشي
اين داستان رو خونده بودم
ميدوني نظرم چيه؟ميگم چرا عاقل كند كاري كه باز ارد پشيماني؟؟؟؟؟
سلام به بيتا جون
خوشحالم كردي، سر زدي. هميشه از اين كارها بكن.
آره بيتا جون ما يه روزي آمديم و يه روزي مي ميريم، بدون اين كه در اومدن و رفتنمون دخالتي داشته باشيم. يعني در هيچ چيزمون دخالت نداريم. مگه وقتي مريض ميشيم، ما خودمان مي خواهيم؟ آره ما را يه كسي ديگه مي گردونه. ما مثل حلقه در انگشت دستيم. دست است كه حلقه را تكان مي دهد. بايد ببينيم، آن كسي كه ما را تدبير مي كنه، برنامه و مقصودش چيه و گرنه بسا خيلي ضرر بكنيم. اگر ندانيم ماشيني كه ما را مي بره، كجا ميره، هر برنامه و تصميم ما ممكن است،اشتباه باشد.
دلبند شما
قلبي خواهان عشق
امروز که در دست توام مرحمتي کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
«حافظ»
از اينكه به من سرزدي ممنونم. هر وقت آپ مي كني خبرم كن.
سلام خوب هستي ؟
قبلا شنيده بودم ولي الان تازه شد
واقعا سخته
موفق باشي
سلام بيتاي مهربون
خوشحالم که اومدي مهموني ما
بازم بيا
از بايت لينک هم ممنون
نوشته هاي که استفاده ميکني بينظيره
واقعا ادم بايد قدر تک تک لحظه هاي زندگي رو بدونه
بازم آپ کردي خبر کن خوشحال ميشيم
فعلا ....