[ و به فرزند خود حسن ( ع ) فرمود : ] پسرکم چهار چیز از من بیاد دار ، و چهار دیگر به خاطر سپار که چند که بدان کار کنى از کرده خود زیان نبرى : گرانمایه‏ترین بى‏نیازى خرد است ، و بزرگترین درویشى بیخردى است و ترسناکترین تنهایى خودپسندى است و گرامیترین حسب خوى نیکوست . پسرکم از دوستى نادان بپرهیز ، چه او خواهد که تو را سود رساند لیکن دچار زیانت گرداند ، و از دوستى بخیل بپرهیز ، چه او آنچه را سخت بدان نیازمندى از تو دریغ دارد ، و از دوستى تبهکار بپرهیز که به اندک بهایت بفروشد ، و از دوستى دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند ، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 85 آبان 29 , ساعت 7:17 عصر

 

زشت بینی را رها کن، روی زیبا را ببین!

 در چمن از خار بگذر، لطف گل ها را ببین!

 شادمان در بیشه ها بگذر به همراه نسیم

 بر بلندِ شاخه، مرغان خوش آوا را ببین!

 گر سر جنگل نداری، ره بگردان سوی دشت

 بال در بال کبوتر، لطف صحرا را ببین!

در شب اردیبهشتی، خیره شو بر آسمان

 گر ندیدی شکل مینا، رنگ مینا را ببین

« مشتری » را بر پرند آسمان دیدار کن

 رقص صد ها اختر و بزم « ثریا » را ببین

  

تکیه بر ساحل بزن وقت طلوع آفتاب

قایق زرین مهر و نقش دریا را ببین!

 در شفق، خورشید را بنگر چو شمعی در حباب

 ابر رنگین را نگه کن، آسمان ها را ببین!

 در شب مهتاب بگذر از دل مرداب ها

وندر آن آئینه، عکس ماه تنها را ببین!

 صد هزاران نقش زیبا می درخشد پیش چشم

 در میان نقش ها، نقاش زیبا را ببین!

آفرینش سر بسر زیباست، زشتی ها زماست

چشم دل بگشا و صنع آن دلارا را ببین



لیست کل یادداشت های این وبلاگ