یکشنبه 85 خرداد 21 , ساعت 7:21 عصر
دسته قوهای وحشی تشنه در اسمان پرواز میکردند ناگهان قوی جوانی از انتهای صف فریاد کشید:من در انجا ....
قوهای پیر یکصدا فریاد کشیدند:ساکت شو قوی جوان!نمی خواهد به ما درس بدهی که ان ابرها نشان وجود دریاچه
است,خودمان می بینیم...
نوشته شده توسط بیتا امیری | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ