بازم يه داستان عبرت اموز ديگه
كارتون حرف نداره
موفق باشي
به اميد ديدار دوباره
خوشحالم كه باز سعادتي نصيب شد تا از وبلاگتون بهره ببرم
كوچيك كه بودم يه كتاب داشتم اسمش عاقبت تبهكار بود با همين داستان.
تو من رو ياد بچگي هام انداختي. مي گم بلا به دور. از اين دوستا گير ما نياد. يكي پيدا شه باهم ديگه دزدي كنيم. چه فازي بده....
مسيحا از رشت
سلام...خوبي عزيزممنون که باز خبرم کردياپ بسيار زيبا بودباز اپ کردي حتما خبرم کنبيا پيشممنتظرتم
و گفتي كه معناي عشق در انتظار است و در فاصله ها !و من تمام اين فاصله ها را با صبر و انتظار به تماشا نشسته ام !چه رازيست در اين فاصله . . . . . نمي دانم كه هر چه ميگذرد مرا شيداتر مي كند . . . و من . . . . . شيدا مي مانم بگذار از عشق سخن نگويم بگذار وسعتش را در حصار كلمات محدود نكنم !!!براي من عشق نه كلام است ، نه صوت و صداچيزي است وسيع تر از همه اينها وسيع است و با نجابت . . . . . مانند دلت با شكوه است و پر رمز و راز . . . . . همانند چشمانت عميق است و پر از صداقت . . . . . همانند انديشه هايت بگذار دريا بداند رقيبي دارد به زلالي قلبت و به ژرفناكي نگاهتمن با تو سخن مي گويم . . . . . رساتر از هميشهو تو حرفهايم را مي شنوي . . . . . روشن تر از هر روزبگذار از عشق سخن نگويمبگذار وسعتش را در حصار كلمات محدود نكنمچرا كه من عشق را با كلام در نيافتم
سلام
جواب سوالت....نه
طمع سه تا سوراخ داره...
سلام بيتا جان.خوبي دوست من؟
دوست خوبي كه هيچ وقت تنهام نمي گذاره.متشكرم.
مطلبت قشنگ جالب و عبرت آموز بود.حتما شنيدي كه مي گن: بار كج ب منزل نمي رسه..........
اميدوارم موفق و جاري باشي...........
دور از چمن وصل يکي مرغ اسيرم
ترسم که شوي غافل و در دام بميرم
خواهم که شوم ازنظر لطف تو غايب
هر چند که پر دردم و بسيار حقيرم گر آب فراموشي ازين بيشتر آيد
ترسم که فرو شويد از آن لوح ضميرم
سلام بيتا جان
خوبي
قبل از هر چيزي ازت سپاسگزارم بخاطر اينكه در اين مدت كه تو سفر بودم
با لطفت منو شرمنده خودت كردي .
داستانت هم خيلي قشنگ و پند آموز بود .
حالا كه برگشتم سعي ميكنم سعي ميكنم بيشتر بيام
سلام..
داستانت رو قبلان شنيده بودم ولي قشنگ بود
سلام داستان زيبايي بود و بسيار آشنا
راستي ممنون كه بهم سر زدي