• وبلاگ : بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي
  • يادداشت : سه راهزن و صندوقچه
  • نظرات : 10 خصوصي ، 56 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    مهتاب ناب و خلوتي پشت بامها
    با چتر يک دو کاج
    و مسجدي چو غول کمين کرده در سکوت
    و روح شهر خسته که در سايه ريزها
    خميازه مي کشد
    از دوش هاي خسته ديوار روبرو
    تا شاينه هاي کوفته چينه خراب
    بسيار رخت و جامه چو اشباح آدمي
    کت بسته با طناب
    در رهگذر باد
    رقص اسارتي را سرگرم گشته اند
    اينک نشسته خواب به ناخفته ديده ها
    هم پاسبان غنودهه به سکو کنار در
    هم طفل شير خوار و پرستار خسته اش
    شب مي رود ز دست کجايند دزدها ؟،